امام مهدی (عج): من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم

 


سبک زندگی اولین بار در سال 1921 در فضای علمی مطرح و پس از یک دوره افول مجدداً در سال 1961 به دلیل اهمیت آن در فضای نظریه‌پردازی دنیا مطرح می‌شود و تا کنون هم یکی از موضوعات مهم و مورد توجه بسیاری از اندیشمندان غربی و اسلامی است.

سبک زندگی اسلامی- ایرانی و ضرورت توجه به آن به فرمایشات مقام معظم رهبری درسال 1391 بر می گردد که ایشان با ارائه چارچوبی پژوهشگران و اندیشمندان را به فعالیت‌های علمی اثر­گذار رهنمون شوند.

بر اساس یافته‌های فعالیت‌های علمی، سبک زندگی اسلامی ایرانی دارای ابعاد متنوعی است و شامل بسیاری از مفاهیم دینی، هنری، فرهنگی و ارزشها و هنجارها است.

یافته‌های این مقاله نشان می­دهد که مهمترین عامل تشکیل­دهنده وقوام بخش سبک زندگی اسلامی ایرانی ایدئولوژی و عواملی مانند جبر محیطی تاثیر بسیار کمی در آن دارند. همچنین مهمترین آسیب­ها را به سبک زندگی اسلامی ایرانی الکوهای ناموفق و سپس نظام برنامه­ریزی وارد می­کند. بنابراین پیشنهاد شده است که برای ارتقاء سطح کمی و کیفی آن یک مدل و الگویی کارآمد با فرآیندی مشخص و به صورت سلسه مراتبی و نظام ارزیابی دقیق عملیاتی گردد.

کلمات کلیدی: سبک زندگی­، تحلیل­، مدلسازی، ایدئولوژی

 

 

 

 

 

مقدمه:

مفهوم سبک زندگی اولین بار در سال 1929 توسط آلفرد آدلر[1]، روان‌شناس اجتماعی، مطرح شد. وپس از یک دوره افول، مجدداً از سال 1961 مورد اقبال اندیشمندان به خصوص جامعه شناسان قرار گرفت.

جنسن[2] (2007) معتقد است که بیشتر اوقات این مفهوم بدون آنکه به طور دقیق معنای روش زندگی را بدهد، مورد استفاده قرار می­گیرد و در ادبیات این واژه، به روش‌های مختلف تعریف شده و اینکه در چهار سطح جهانی، ملی، منطقه ای  و فردی قابل اندازه­گیری است.

بوردیو سبک زندگی را نتیجه قابل رؤیتی از ابراز عادت می داند از نظر او همه چیزهایی که انسان را احاطه کرده است مثل مسکن، اسباب و اثاثیه، کتاب‌ها، سیگارها، عطرها، لباس‌ها وغیره بخشی از سبک زندگی او می باشند (پالومتس[3]، 1998).

گیدنز (1383) انسان را به عنوان عامل در شکل­گیری هویتش موثر می­داند و معتقد است که انسان تحت فشار ساختار اجتماعی سبک زندگی را بیشتر تقلید می­کند. به نظر او در دنیای متجدد کنونی، همه ما نه فقط از سبک­های زندگی پیروی می­کنیم بلکه به تعبیر دیگر ناچار به این پیروی هستیم. در حقیقت ما انتخاب دیگری به جز گزینش نداریم. به نظر وی هرچه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن به سر می­برد بیشتر به دنیای مابعد سنتی تعلق داشته باشد، سبک زندگی او نیز بیشتر با هسته واقعی هویت شخصی­اش، و ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سروکار خواهد داشت. البته منظور گیدنز از کثرت انتخاب که در همه انتخاب‌ها بر روی همه افراد باز است.  

زیمل متمایز ساختن خود از دیگران – به واسطه مد –  را محرک مصرف می­داند وی کارکرد دو گانه­ای برای مد قایل است در یک وجه، اعلام تمایل فرد برای متمایز شدن از دیگران و بیان هویت فردی و خواست فردیت است، اما وجه دیگر آن که جنبه طبقاتی دارد، سبب همبستگی گروهی و تقویت انسجام اجتماعی طبقاتی است (میلز[4]، 1996 به نقل از فاضلی، 1382).

بوردیو در باره شکل­گیری سبک­های زندگی نظریه­ای منسجم ارایه داده است. مطابق مدلی که او ارایه کرده است شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می­شود و منش دو دسته نظام است. نظامی برای طبقه­بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناخت‌ها (قریحه ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه­ای خاص طبقه بندی شده و حاصل ادراکات خاص هستند. همچنین سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات افراد است که به صورت عمل در آمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی که ماهیت طبقاتی دارد. او با نشان دادن اینکه سبک­های زندگی محصول منش­ها و خود منش­ها نیز تابعی از انواع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند و با بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک­های زندگی­اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه­داری و باز تولید آن را تحلیل کرد. عمده­ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک­ های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است (فاضلی، 1382).

با توجه به این برداشت­ها و نگرشها و بدون قضاوت در محتوای آنها، سبک زندگی چارچوب و ساختاری است که در نمایش اجتماعی رخنمون می نماید. پذیرش یا تقبیح آن نیز بستگی به میزان هماهنگی رفتار، تکلم و ظاهر افراد با آنچه دارد که اصطلاحاً بنیان پذیرفته­ای بر اساس چارچوب­هایی دارد که در اصل آن شهبه­ای وجود ندارد.

این مقاله به دنبال این است که بسترها و عوامل ایجاد و نیز عوامل محرک در سبک زندگی با مقبولیت و پذیرش عمومی را تحلیل و گزینه­ها و فاکتورهایی که باعث آسیب آن می­شوند را بررسی و در پایان پیشنهاداتی را در راستای استحکام آن ارائه نماید.

1-    بیان موضوع، اهمیت و ضرورت آن:

پژوهش ها ثابت کرده که توسعه به مثابه واقعیتى مطلوب، داراى ابعاد گوناگونى است. در جهان معاصر ارتباط، پیوند تأثیر وتأثر متقابلى که بین ابعاد مختلف توسعه از جمله توسعه فرهنگى وجود دارد، مورد توجه اندیشمندان و متفکرین قرار گرفته، چرا که دیگر ابعاد توسعه همچون توسعه اقتصادى، اجتماعى و سیاسى، بدون توجه به توسعه فرهنگى و توسعه منابع انسانى امرى کاملاً دور از دسترس مى باشد، همچنان که توسعه فرهنگى و توسعه منابع انسانى نیز بدون رشد توسعه اقتصادى، اجتماعى و سیاسى، با مشکلات فراوانى مواجه مى شود.

در حال حاضر(2004) جمعیت جهان حدود [5]2/7 میلیارد نفر است که[6]256کشور جهان زندگی می­کنند . این جمعیت دارای 23 دین و 45 مذهب و فرقه و در گروه‌های کلی ادیان ابراهیمی و ادیان غیر ابراهیمی تقسیم بندی می­شوند البته در برخی منابع[7] این ارقام کمتر آمده و  تعداد کل ادیان را 13 و مذاهب را 15 مذهب و فرقه بیان کرده­اند.

از این جمعیت حدود 20 درصد (1440 هزار نفر) مسلمان که در 208 کشور جهان ساکن هستند[8]از این تعداد حدود 23 درصد شعیه و مابقی دارای فرق دیگری ازدین اسلام هستند.

مساحت کل کره زمین 510 میلیون کیلومتر مربع یا 51 میلیارد هکتار است، سرانه مساحت به جمعیت کره زمین 1/14 کیلومتر مربع است (1410 هکتار) برای هر نفر است.

بیان این آمار و اطلاعات از این حیث که کلیتی از فضای موجود جهان را ترسیم می­کند اهمیت داشته و از این حیث که موضوعی مانند سبک زندگی در میان این اعداد و ارقام چه جایگاهی کمی و چه ضرورتی می تواند داشته باشد نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

این جمعیت عظیم با این تنوع  مذهبی، زبان و نگرش و گوناگونی محیط زندگی چگونه و بر اساس چه شیوه­ها و سبک­هایی زندگی می­کنند و در چه نگاهی به خود و اطراف خود و آرمانهای حضور دارند موضوع مهمی است که ریشه در موضوعات علمی چون ایدئولوژی، میزان دانش، اطلاعات و شیوه­های ارتباطی آنان با جهان خارج و موضوعات مهم دیگر مانند جریان رسانه­ای و فضاهای غیر مجازی و حتی جبر محیطی و تمایلات فردی به دلایلی چون تأثیرات محیطی بر رفتار آنان دارد.

قبل از پرداختن به این موضوع باید دید که این جمعیت 2/7 میلیارد نفری در مراودات اجتماعی – اقتصادی خود و دیگران چه حریم­هایی را رعایت می­کنند و هنجارها و ارزشهای آنان کدام است.

باید بپذیریم و اعتقاد پیدا کنیم که جمعیت 2/7 میلیارد نفری نمی­تواند 2/7 میلیارد ارزش و هنجار کاملا مجزا و متفاوت دارند بلکه در ابعادی از آنان با هم اشتراکاتی دارند که در رویارویی و بازدید از فضاها و مکانها کلیتی از آن برداشت می­شود.

نکته مهم دیگری که باید در این زمینه مطرح و تحلیل شود این موضوع است که این شیوه که ممکن است صرفاً بخش محدودی از آن مکتوب و استخوان­بندی آن در اذهان آحاد جامعه نهادینه و به ثبات عقیدتی و اعتقادی رسیده باشد چگونه شکل گرفته و تحت تأثیر چه عوامل خارجی و یا داخلی ممکن است دچار دستخوش، تغییر و دگرگونی شود.

ازطرفی توسعه داراى اهداف وآرمان هایى است که ارتقاى مادى و معنوى جوامع انسانى را باعث مى گردد و به همین دلیل مورد توجه و اندیشه ورزى اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است. توسعه داراى ابعاد مختلفى مانند توسعه اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و انسانى مى باشد(خلیلیان 1381:53)

ما در تحول یاد شده با پرسش­های چند مواجه هستیم:

1-  انسان را در حوزه علوم انسانی چگونه تعریف می کنیم؟ آیا تعریف اقتصاددان با تعریف

جامعه­ شناس و یا فیلسوف اخلاق درباره انسان تفاوت دارد یا آنکه تعریف یکی است و

هر یک به بخشی از وجود او نظر دارند؟ اگر هر یک به بخشی از وجود او نظر دارند با

چه تدبیری می­توان میان راهبردهای علوم مربوطه، درباره زندگی انسان به وفاق رسید؟

2- چرا علوم انسانی در تعریف یا اولویت بندی  نیازهای انسان از اهداف ادیان زاویه پیدا

کرده­اند؟

3-  چرا دانشمندان علوم اجتماعی در حوزه کشورهای اسلامی، توصیف ها و توصیه ها ی دانشمندان غربی را در تحلیل و شناخت وضعیت مردم خودشان معیار قرار داده، تبیین، تحلیل و راهبردهای حل مشکل آ نها را به کار می­بندند؟

4- چرا این علوم، اساساً هنجارین شده­اند؟ چگونه  می­توان میان بخش توصیفی این علوم

با هنجارهای دینی هماهنگی ایجاد کرد؟

5- بنیادی­ترین نظریه ها علوم اجتماعی که تمامیت­ خواهی خود را بر نظریه پردازی مسلط

کرده­اند، کدامند؟ این نظریه ها چه نقاط آسیبی دارند؟

6-  چه بخشهایی در زندگی فرد مسلمان وجود دارد که در یک وضعیت طبیعی در قالب

تعاریف علوم اجتماعی نمی گنجند، اما جزو کنش های موفق انسان مسلمان هستند؟

این پرسش­ها وپرسش­های مهمتر از آن، ما را به کوششی جدی فراروی علوم انسانی بویژه موضاعات مهمی چون سبک زندگی فرا می­خواند.

از طرفی در حال حاضر کشور ما مابین سنت و مدرنیته،آموز ه های اسلامی و عملکردهای غربی، اهداف دینی و راهبردهای سکولاریستی، حکومت اسلامی و نهادها و ساختارهای غیر اسلامی قرار دارد! دشوارترین کار برای اید ه پردازان، ارائه را ههای برو ن رفت از این مشکل است. اولین و  مهمترین مشکل بر سر راه تحقق این الگو، ضعف و یا نابسندگی حوزه مطالعاتی است.

 

2-عوامل شکل دهنده سبک زندگی

عوامل تشکیل دهنده سبک زندگی را میتوان  به اندازه اعتقادات و نوع نگرش انسانها به خداوند و آیین­های مذهبی یا نظام­های تعلیم و تربیت و یا حتی رفتارهای رهبران و گزینه­های دیگری دانست که این عوامل را در یک دسته­بندی به دو دسته عوامل ایجاد سبک زندگی و عوامل پویا و دینامیک آن دانست.

2-1- عوامل ایجابی سبگ زندگی اسلامی

2-1-1-              ایدئولوژی:

ایدئولوژی خود زاده جهان بینی است و جهان بینی نگرشی کلی به هستی و جهان و پاسخ سوالات و ابهامات اساسی انسان را می­دهد، آیا جهان آفریدگاری توانا و حکیم دارد، آیا جهان غایت و هدفی دارد، آیا انسان مختار و مسئول است، آیا انسان با مرگ نابود می­شود و غیره از نگاه روش شناختی جهان­بینی به چهار دسته جهان­بینی علمی، فلسفی، عرفانی و دینی و از منظر محتوایی جهان بینی به دو دسته کلی مادی و الهی تقسیم می­شود.

اما ایدئولوژی مرحله بالاتری از جهان بینی است یعنی انسان در جایگاهی قرار گرفته است که برای پاسخ به سوالات جهان بینی خود حالا باید پاسخ سوال­های دیگری مانند چگونه باید بود، چگونه باید زیست و چگونه باید ساخت را در راستای جهان بینی خود ارائه و برای رسیدن به آنها برنامه­ریزی و تلاش کند.

2-1-2-رسانه:

رسانه به مفهوم عام یعنیهر آنچه که قدرت انتقال اطلاعات را چه به صورت صوتی، تصویری و نوشتاری را داشته باشد یکی از عوامل و بسترهای سبک زندگی است. با ورود تلویزیون بسیاری از شیوه­های زندگی ناکارآمد حذف و روشهایی بهتری جایگزین و البته در مواردی نیز ممکن است عکس این اتفاق افتاده باشد.

 

 

2-1-3-آموزش و پرورش

آموزش و پرورش در هر سطح و میزانی به عنوان یکی از عناصر سازنده اصلی و تأثیرگذار در شکل گیری سبک و شیوه­های زندگی است. اصولاً برای مهارت آموزی و دانایی بیشتر و پویایی و تحرک ذهنی برای دستیابی به موقعیت­های بهتر است. بنابراین می توان گفت بعد از ایدئولوژی بیشترین تقش را در شکل­گیری شیوه­ها و سبک­های زندگی آموزش و پرورش عهده­دار است.

2-1-4-دولت­ها

دولت­ها منشأ قدرت و آمایش ساختار هستند بسیاری از ساختارهای جدید توسط دولت ها برای تأثیرگذاری و با اهداف متنوعی تشکیل و بسیاری دیگر از همین ساختار ها در کمترین زمان ممکن امکان انحلال و اضمحلال دارند و فرق این ساختارها که ممکن است هیچ قرابتی هم با سبک ها و شیوه­ها و نگرشهای عموم نداشته باشند تشکیل می شوند طرفدارانی پیدا می کنند و گاهاً خواسته یا ناخواسته نسبت به آنها نوعی تعصب، پرستش و اعتقاد پیش آمده و سبک­های جدیدی متولد می­شوند یا برعکس ممکن است سبک­هایی دچار آسیب شوند.

2-1-5-جبر محیطی

محیط علی­رغم ظاهر آرامش عرصه کشش و واکنش­ها است. اینکه انسان قادر است در ظاهر محیط تغییراتی ایجاد کند به این معنا نیست که محیط تسلیم انسان است بلکه محیط جریان مستمری است که هرگاه فرصت کند بدون ملاحضات نقش آفرینی خود را خواهد داشت. محیط براساس داشته­ها یا محدودیت­هایش هم در ایجاد یا تغییر درسبک زندگی نقش مهمی ایفا می­کند و تأثیرگذار است.

2-2-        عوامل مداخله گر:

2-2- 1- ناپایداری جهان بینی و تنزل ایدئولوژی:

جهان بینی جهت گیری­ها و ایدئولوژی احکام را استقرار می­دهند. یکی از عوامل مداخله­گر در سبک زندگی ناپایداری و عدم ثبات در جهان بینی است که باعث می­شود استواری ایدئولوژی نیز تضمین نشود و این عامل نتواند در تعیین یا عمل به سبک زندگی یا اعتقادی نقش­آفرینی کند.

 

 

2-2- 2- جو و فضای حاکم

ایجاد موج، جو و فضای غالب برای بشریت ابزار است و در مواردی توانسته است در مقاطعی تأثیرگذار باشد اما امروزه عموماً ایجاد جو وموج آفرینی با اهداف گروه­ها قرین است و اینکه این گروه­ها چه اهدافی دارند و از کدام افراد یا گروه­های دیگر فرمان می پذیرند با اهمیت است. سبک زندگی نباید تحت تأثیر جو زمانی و اهداف لعابدار قرار گیرد.

2-2-3- موانع و محدودیت­ها:

محدودیت­ها بویژه از سوی حکومت­ها اعمال می­شود حسن کنجکاوی را افزایش می­دهد. در مواردی این حسن به میزانی برانگیخته می­شود آن روی محدودیت­ها بخشی از فضای ذهنی افراد و جامعه را درگیر می­کند در این موارد اگر تحلیل­های فرآیندی، فلسفی، علمی و مبتی بر سطوح پذیرش جامعه ارائه نشود سبک زندگی دچار آسیب مهلک از تصورهای آن روی سکه محدودیت­ها می­شود.

2-2-4- نظام برنامه ریزی:

نظام برنامه­ریزی موفق نظامی است که دارای خاصیت چند وجهی[9]، منعطف، فراگیر و قابل دریافت و ارزشیابی باشد. نظام­های برنامه­ریزی تک وجهی عامل حباب و شکنندگی سبک زندگی هستند زیرا سبک زندگی در همه عناصر و اجزاء حضور دارند.

2-2-5- الگوها:

الگوها چه شخصیت­ها چه تصورها و تصویرهای هویت ساز و محوری عامل شکوه و معنا بخشی به سبک زندگی هستند. این الگوها که در یک فضای اجتماعی متولد یا تولید و منتشر می­شوند و نقش کمال بخش و جهت­ساز می­گیرند بنابرین اولاً باید در الگوسازی­ها دقت لازم به عمل آید و ثانیاً الگوها باید مراقب­های بیشتری داشته باشند که هر­گونه انحراف و کج روی خسارتهای بسیاری بر سبک زندگی خواهد داشت.

بنابرین عوامل ایجابی و مداخله گر در سبک زندگی هر دو از اهمیت و جایگاه ویژه­ای برخوردارند.

مدل شماره 1- عوامل ایجابی ومداخله گر در سبک زندگی

 

منبع : نگارنده 1393

 

 

 

 

 

 

 

همانطوری که به صورت شماتیک نشان داده شده است سبک زندگی شامل موضوعات و زیر ساخت­هایی است که علی­رغم ظاهر ضخیم و لی به لحاظ محتوایی سلسه مراتبی و شکننده است.

ترمیم و بهسازی آن هزینه­های اجتماعی – هویتی بسیار زیادی دارد.

3-              روش تحقیق:

برای انجام این مقاله از روش تحقیق اسنادی و کتابخانه­ای و جامعه آماری آن به روش قضاوتی انتخاب شده است دلیل انتخاب روش قضاوت ضرورت توجه محور و موضوع مورد نظر و دریافت نظرات کارشناسی هم به لحاظ کیفی و هم به صورت کمی بوده است. ابزار و گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه بوده است.

ابزار تحلیل اطلاعات مدل AHP است تا ضمن بررسی موضات وگزینه­ها بتوان اولویت بندی مناسبی هم ارائه کرد.

4-               تجزیه و تحلیل اطلاعات:

هدف از تحلیل اطلاعات با AHP اولویت بندی موضاعات، گزینه­ها وارائه راهکارها برای دستیابی به این سؤال است که رتبه کدام یک از موضوعات بیشتر و جایگاه سایر عناصر موثر در سبک زندگی، چگونه است.

عوامل ایجابی، بستری و ساختاری سبک زندگی اسلامی_ایرانی

(نمره، نرمال سازی،مجموع سطری ورتبه)

 

ایدئولوژی

آموزش و پرورش

رسانه

دولت ها

جبر محیط

نرمال سازی

مجموع سطری

رتبه

ایدئولوژی

1

6

7

4

9

0.599

0.558

0.672

0.414

0.391

0.527

1

آموزش و پرورش

0.167

1

2

0.333

4

0.100

0.093

0.192

0.034

0.174

0.119

4

رسانه

0.143

0.500

1

4

6

0.086

0.047

0.096

0.414

0.261

0.181

2

دولت ها

0.25

3

0.250

1

3

0.150

0.279

0.024

0.103

0.130

0.137

3

جبر محیط

0.111

0.250

0.167

0.333

1

0.067

0.023

0.016

0.034

0.043

0.037

5

جمع

1.671

10.750

10.417

9.667

23

 

 

 

منبع: نگارنده 1393

 

عوامل مداخله­گر سبک زندگی اسلامی ایرانی

(نمره، نرمال سازی، مجموع سطری و رتبه)

 

ناپایداری ایدئولوژی

جو حاکم

موانع و محدودیت ها

نظام برنامه ریزی

الگوها

نرمال سازی

مجموع سطری

رتبه

ناپایداری ایدئولوژی

1

4

0.333

4

2

0.200

0.345

0.034

0.348

0.369

0.259

1

جو حاکم

0.25

1

4

3

0.167

0.050

0.086

0.414

0.261

0.031

0.168

4

موانع و محدودیتها

3

0.25

1

3

0.25

0.600

0.022

0.103

0.261

0.046

0.206

3

نظام برنامه ریزی

0.25

0.333

0.333

1

2

0.050

0.029

0.034

0.087

0.369

0.114

5

الگوها

0.5

6

4

0.5

1

0.100

0.518

0.414

0.043

0.185

0.252

2

جمع

5

11.583

9.667

11.5

5.417

 

منبع: نگارنده 1393

6-      جمع بندی و نتیجه گیری:

یافته­ها نشان می­دهد که ایدئولوژی مهمترین عامل و بستر ساختار ایجاد کننده سبک زندگی اسلامی ایرانی بوده است و بسیاری از مؤلفه ها و عناوین مهم این سبک ریشه در ایدئولوژی دارند.

·        مردم ایران به دین و منشأ هستی با یقین اعتقاد دارند.

·        دین چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام برای ایرانیان کارآمد و اثرگذار بوده است.

یافته­های جدول عوامل ایجابی و مداخله­گر گویای این است که :

·        ایدئولوژی ایرانی مورد هجوم است.

·        دولت­ها نقش اصلی آموزش و پرورش را جهت­دار کرده­اند.

·        ناکارآمدی عوامل مداخله گر به ایدئولوژی آسبی می زنند.

·        جبر محیطی برخلاف نظریه بسیاری از نظریه­پردازان غربی هیچ نقشی در سبک زندگی اسلامی – ایرانی نداشته است و این نشان دهنده عالمانه بودن دینی­داری مردم است.

 

7-  پیشنهادات:

1-    الگوسازی بر اساس قانون انتشار

2-    اصلاح نظام برنامه‌ریزی بخشی و استقرار نظام برنامه ریزی جامه نگر

3-    درصد فضای حاکم بر موضوعات هم چون سبک زندگی چاره اندیشی برای آن بر اساس

3-1- خواست عمومی

3-2- مقتضات سنی جنسی و انتظارات

3-3- ایجاد فضای افزایش تعاملات اجتماعی از طریق برنامه‌های فرهنگی هنری ، ورزشی و رسانهها

3-4- برنامه‌هایی سراسری و فراگیر مبتنی بر ساخت اجتماعی فرهنگی نگرشی

4-    استقلال نظام پرورشی از جریانهای سیاسی و حفظ استقلال آن

5-    ایجاد فرصت‌های متنوع پرورشی با ارائه الگویی فرآیندی (دریافت، پردازش، برنامه و اعمال نظام ارزیابی مستمر)

مدل شماره2-الگوی پیشنهادی برنامه ریزی مبتنی بر دریافت، پردازش ونظام ارزیابی مستمر

 

فرایند برنامه­ریزی دراین الگو به شرح زیر پیشنهاد شده است:

1-    انجام برنامه­ریزی

2-    اجرای برنامه برای بخشی ازکل جامعه نه کل آن (سایه مستطیل عموم یعنی برنامه بایدبرای بخشی ازعموم عملیاتی شود)

3-    دستاوردهای برنامه (برنامه هایی که برای بخشی ازجامعه انجام شده است) ارزیابی، سپس به نظام برنامه ریزی برای اعمال دیدگاههای سیستم ارزیابی ارجاع شود.

4-    قبل ارجاع برنامه به نظام برنامه ریزی توسط مرکزتخصصی ارزیابی موردتحلیل وارزیابی قرارگیرد.

5-    اصلاحات برنامه انجام وبرای اجرا درحجم گسترده ابلاغ وعملیاتی شود.

6-     برنامه به پردازشگران ارجاع ودرمعرض نقدوتحلیل قرارگیردوعناصرلازم متناسب با سطح بهره مندان ، انتظارات ودیدگاههای آنان جهت افزایش اثربخشی وایجادتعلق به اهداف برنامه تغییر می یابند.

7-    این سیکل برای پیرایش نظام برنامه ریزی و سنجش کارآمدی تکرارشود.

حقیقت حصول هر یک از موارد زیر یا عین راهبرى است یا یکى از لوازم و زمینه هاى اصلى آن است[10]:

الف) وصول به غایت و هدف

ب) اطمینان یابى از دستیابى به اهداف

ج) برداشتن موانع و رفع مشکلات

د) سازمان نگرى دقیق

ه) مراقب بودن در راه

و) اعتبار بخشى

ز) ارائه خدمات علمى  پژوهشى یا دریافت نتایج تحقیقات

ح) ایجاد همبستگى

6-     شناسایی فضای بکر فرهنگی و واکاری هویتی و باز زنده سازی آن

7-    ایجاد لایه ای برای بهره مندی از تجارب الگوهای موفق اجتماعی فرهنگی در نظام برنامه ریزی

 

 

 

 

 

 

منابع:

منابع فارسی:

1-                   گلی زواره، سرزمین اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، 1372، ص 61.

2-                     آقایی، داوود، سازمانهای بین المللی، تهران، نسل نیکان، 1382، صص 324 و 325.

3-                   نشریه مهندسی فرهنگی ،سال ششم ،شماره 60-59، آذرودی 1390

4-                   آشوری، داریوش ( 1386 )، تعریف ها و مفهوم فرهنگ.

5-                 جیمز پتراس، امپریالیسم فرهنگی در آستانه پایان قرن بیستم، ترجمه مجید رضایی، شماره 20 ، ماهنامه

نگاه نو.

6-                    مومنی، فرشاد( 1386 )، اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری، نشر نقش و نگار، چاپ اول.

 

منابع انگلیسی:

1-         Adorno,Theodor and Horkheimer, Max, 1947.Dialektik der Aufkldrung: philosophiche Fragment, London: Routledge.

2-    Cooper, Catherine R. And Denner, Jill,1998. 'Theories linking culture

and psychology:universal and community specific processes', Annual

Review of Psuchology 49:559-84.

3-    Jackson, William A.,1996.'Cultural materialism and institutional

economics' Review of Social Economy 54:221-44.

 


[1]- Addler                             

[2]- Jensen   

[3]- Palumets            

[4]- Miles              

[5]- www.infoplease.com

[6]مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، بنیاد پژوهشهای مشهد ج 2 ص 592

[7]تعداد 196 کشور به رسمیت شناخته شده وجود دارد

[8]حدود 85 درصد مسلمانان خارج از ممالک اسلامی زندگی می کنند(شعیه نیوز)

 

[9])multi dimention

[10] - نشریه مهندسی فرهنگی، سال ششم، شماره 60-59

 

© کلیه حقوق معنوی و محتوای این سایت متعلق به اداره کل تبلیغات اسلامی استان لرستان می باشد .استفاده از مطالب با ذکر منبع و لینک به سایت بلامانع است.