کاربر گرامی خوش آمدید | ورود به سامانه
۱۳۹۵/۱/۲۵ تعداد بازدید: ۷۴۴

 هیچ گنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست

انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیدة عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می­کند و فرصت و مجالی می­دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه­گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روز­مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره­گر باشد.

حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «فِی التَّوْراةِ مَکْتُوبٌ یَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتی اَمْلاءُ قَلْبَکَ غِنیً وَلا آکِلْکَ إِلی طَلَبِکَ وَعَلَیَّ اََنْ اَسُدَّ فاقَتَکَ؛[1] در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و من خود را ملتزم می­دانم که حوائج تو را برطرف نمایم.»

و نیز آن حضرت نقل نموده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «أفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها[2]؛ با فضیلت­ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بکشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.»

مساجد همواره به عنوان پایگاه اعتکاف، مرکز خلوت و انس عابدان با معبود خویش محسوب می­گردند و اعتکاف روزهایی در خلوت خویش با خود بودن و به یاد خدا زیستن است. اعتکاف گشت و گذاری است در کوچه پس کوچه­های درون و گشتن در دنیای «تو در تو»ی دل و شناختن خود و مجاهده با نفس و انس با معبود. اعتکاف بریدن از غیر و پیوستن به دوست برای دوباره برگشتن به جامعه است، منتهی با ره توشه درون سازی. اعتکاف هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن است و مروری بر نفسانیات خویش است تا گام تهذیب برداریم و گام بندگی برگیریم. اعتکاف تمرینی است سه روزه، با «قیام» و شب زنده داری و «صیام » و روزه داری تا یک عمر در معبد نیاز و سجده گاه راز و نیاز، معتکف حریم بندگی باشیم. اعتکاف اهل عبادت را «عید حضور» است و اهل غفلت را روزنه­ای به سوی نور. خواندن و شنیدن کجا و دیدن و چشیدن کجا.[3]

آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به سه بحث از مباحث فراوان اعتکاف؛ اهمیت و فضیلت اعتکاف در قرآن و روایات، و اینکه معتکف شدن و بودن، نیاز همه اقشار جامعه است از رئیس و مرئوس، از مرجع و مقلِّد، استاد و شاگرد، و باسواد و بی سواد، و مرد و زن و... و همین طور نگاهی داریم به راههای توسعه اعتکاف.

 

 

اهمیت و فضیلت اعتکاف

الف. قرآن

 

اعتکاف در لغت به معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی است با تعظیم و تکریم؛ و در اصطلاح، به معنای توقف و ماندن سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع می­باشد.[4]

قرآن کریم در آیاتی به مسئله اعتکاف اشاره کرده است؛ از جمله به حضرت ابراهیم واسماعیل ـ علیهما السلام ـ فرمان می­دهد که خانه خدا را برای طواف کنندگان و معتکفان و نماز­گذاران آماده سازید، آنجا که فرمود: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ اِبْراهیمَ مُصَلّیً وَعَهِدْنا اِلی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ أنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُکَّعِ السُّجُودِ﴾؛[5] و [به خاطر بیاورید] هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن برای مردم قرار دادیم، و ‍]برای تجدید خاطره] از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانة مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.»

این آیه شریفه به صراحت از اعتکاف در مسجد الحرام سخن به میان آورده است، ولی از آنجا که همه مساجد خانه­های خداوند در روی زمین هستند،[6] اعتکاف در هر یک از آنها در صورت جامع بودن مورد توجه خداوند است و دارای پاداش فراوان؛ البته با حفظ مراتب و درجات مساجد.

در آیه­ای دیگر به یکی از احکام اعتکاف در مسجد پرداخته می­فرماید: ﴿وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ﴾[7]؛ «و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته­اید، با زنان آمیزش نکنید. این مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن می­سازد، باشد که پرهیزگار گردند.»

آیه فوق علاوه بر بیان یکی از احکام اعتکاف، این مسئله را بیان می­کند که اعتکاف اختصاص به مسجد­الحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلکه در مساجد دیگری نیز می­توان اعتکاف کرد.

 

ب. روایات

1. معجون شفا بخش

 

اعتکاف مجموعه­ای مرکب از مهم­ترین عبادات واجب و مستحب است؛ لذا معجونی است شفا بخش و سازنده؛ هم اثر نماز در آن است ـ که یاد خدا و باز­دارندگی از گناهان باشد[8] ـ و هم نتیجه روزه ـ که سرّی از اسرار الهی است ـ چنانکه حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: «اَلصَّوْمُ سِرٌّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَبْدِ؛[9] روزه سرّی بین خدا و بنده است.» و هم پاداش آن خدا و با خدا است که «اَلصَّوْمَ لی وَ أَنَا اَجْزی بِهِ؛[10] روزه برای من است و من جزا می­دهم (و یا من جزای او هستم.)

مخصوصا روزة ایام البیض در ماه رجب آثار ویژه­ای دارد، پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) را روزه بدارد و در شبهایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمی­کند مگر با توبة نصوح.»[11]

علی ـ علیه السلام ـ فرمود: « هر کس یک روز از ماه رجب را در اول یا وسط یا آخر آن روزه بگیرد، گناهان او بخشیده می­شود.»[12]

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «کسی که ایام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او بنویسد، و در روز قیامت، در جایگاه ایمن شدگان از آتش دوزخ خواهد ایستاد.»[13]

همچنین بعضی از تروک حج در اعتکاف وجود دارد؛ مانند ترک نگاه به آینه، و عطر زدن و مجادله و... که تمرین دوری از محرمات است و بخشش گناهان را در پی دارد.

و هم دعا در آن است که مغز و مخ عبادات به شمار می­رود. «اَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ وَلا یَهْلَکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ؛ دعا مغز عبادت است و کسی با ‍‍[ داشتن حالت] دعا به هلاکت نمی­رسد.»[14]

راستی اگر این مجموعه عبادات، با زمزمه نماز شب و اعتراف به گناهان همراه شود، چه آثار گرانسنگی در پی خواهد داشت.

 

 

2. بخشش گناهان

 

انسان اگر کمترین توجهی به پرونده خویش داشته باشد، می بیند کوله باری از گناهان، آن را پر کرده است. اعتکاف فرصتی است برای تخفیف بار گناهان ، و باید در اعتکاف عرضه داریم که:

ای عفو تو شامل گناهان

کوی تو پناه بی پناهان

ای مرهم قلب خسته من

ای راز دل شکسته من

بر خسته دلان شفای دردی

محروم نکرده دردمنـدی

بنگر ز گنه چه تیره روزم

چون شمع به درگهت بسوزم

و در روایت می­خوانیم که «مَنْ اِعْتَکَفَ ایماناً وَاحْتِساباً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ؛[15] هر کس از روی ایمان و حسابگری معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده می­شود.» و همچون انسانی که تازه از مادر تولد یافته، خواهد بود. این نشان می­دهد که اعتکاف آن قدر اهمیت دارد که می­تواند گناه گذشته انسان را پاک کند.

 

3. نجات از جهنم یا عاقبت به خیری

 

عاقبت به خیری یا رهایی از آتش جهنم، آرزوی تمام اولیاء و بزرگان بوده است. در دعای جوشن کبیر با آن عظمتش که مشتمل بر هزار اسم خداوند (وشاید اسم اعظم الهی) است، بعد از هر ده اسم مبارک خداوند، فریاد می­کشیم: منزهی تو ای کسی که معبودی جز تو نیست... «خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ؛ ما را از آتش نجات بده­! ای پروردگارم.»[16]

و در دعای مبارک مجیر که در ایام البیض هم وارد است، بعد از هر دو اسم مبارک خداوند می­گوییم: «اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیر ؛[17] ما را از آتش [جهنم] پناه ده، ای پناه دهنده.»

از فضیلت و عظمت اعتکاف است که انسان می­تواند در این چند روز توقف در مسجد، آیندة خود را بیمه کند و خود را از آتش جهنم برهاند، چنان که در حدیث نبوی می­خوانیم: «مَنِ اعْتَکَفَ یَوْماً اِبْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ثَلاثَةَ خَنادِقَ؛ هر کسی روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و آتش [جهنم] سه خندق فاصله قرار می­دهد [و او را از آتش دوزخ نجات می­دهد].»

 

 

4. پاداش بی حساب

 

خداوند برای برخی اعمال دو برابر پاداش قرار داده و برای برخی ده برابر و برای انفاق در راه خدا هفتصد برابر: ﴿سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأةُ حَبَّةٍ﴾ و برای جهاد در راه خدا، پاداش ﴿بِغَیْرِ حِساب ٍ﴾، یعنی بی حد و مرز قرار داده است.

یکی از اعمالی که چنین پاداشی دارد، اعتکاف است. در حدیثی آمده است که «اَلْمُعْتَکِفُ یَعْکِفُ الذُّنُوبَ وَیَجْری لَهُ مِنَ الْاجْر کَاَجْرِ عامِلِ الْحَسَناتِ کُلِّها؛[18] معتکف گناهان را متوقف نموده ]و از بین می­برد[ و اجری بسان اجر انجام دهنده تمام نیکیها دریافت می­دارد.»

و این پاداش آنگاه دو چندان خواهد شد که درکنار اعتکاف، روزة ماه رجب را هم اضافه کنیم، و آنگاه معنای «اَیْنَ الرَّجَبِیُّون» روشن می­شود. حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «إذا کانَ یَوْمَ الْقِیامَةِ نادی مُنادٍ مِنْ بَطْنانِ الْعَرْشِ أیْنَ الرَّجَبِیُّونَ؟ یَقُومُ اُناسٌ یَضییءُ وُجُوهُهُمْ لِاَهْلِ الْجَمْعِ عَلی رُؤُوسِهِمْ تیجانُ الْمُلْکِ وَذَکَرَ ثَواباً جَزیلاً اِلی أنْ قالَ: هذا لِمَنْ صامَ مِنْ رَجَبٍ شَیْئاً وَلَوْ یَوْماً مِنْ أوَّلِهِ اَوْ وَسَطِهِ اَوْ آخِرِهِ؛ وقتی روز قیامت شد، ندا کننده­ای از درون عرش صدا می­زند کجایند «رجبیون » (اهل ماه رجب) پس گروهی ــ که چهره آنان بر جمعیت درخشان است و تاج شاهی بر سر دارند ــ به پا خیزند. آن گاه امام صادق ـ علیه السلام ـ ثوابهای زیادی نام برد. و بعد فرمود: همه اینها برای کسی است که قسمتی از ماه رجب را روزه بگیرد؛ اگر چه یک روز در اول یا وسط یا آخر آن باشد.»

البته همة این پاداشها برای کسانی است که اعتکاف جامع الشرایط داشته باشند؛ هم احکام آن را مراعات نماید و هم آداب باطنی و ظاهری آن و در واقع به اوج اعتکاف رسیده باشند.

سید بن طاووس ـ رحمه الله ـ می­گوید: «بدان که اوج و کمال اعتکاف آن است که انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدن خویش را تنها بر اعمال صالح وقف کند و آنها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با افسارهای مراقبت به خوبی مهار کند و از چیزهایی که روزه دار باید از آن بپرهیزد، کاملا خودداری کند، بلکه دقت و مراقبه معتکف باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد؛ زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف، و هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی آورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد.

بنابراین هرگاه معتکف نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده، یا کوتاهی کرده، از حقیقت اعتکاف خود کاسته است.»[19]

 

 

5. دو حج و دو عمره

 

آنچه از ثوابها و پاداشها بیان شد، مربوط به مطلق اعتکاف بود، و اشاره شد که این پاداشها در ماه رجب افزایش می­یابد. و در ماه مبارک رمضان ـ مخصوصاً دهة آخر ـ چندین برابر افزایش می­یابد؛ زیرا اعتکاف همراه با زمانی می­شود که در آن نَفَسهای انسان تسبیح است و خوابش عبادت، و طاعاتش پذیرفته شده، و خواندن یک آیه برابر با یک ختم قرآن.

آنگاه اگر این ثوابها همراه با ثوابهای شبها و روزهای قدر شود، سر از کجا در می­آورد.

از اینجا می­فهمیم که چرا پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ همیشه دهة آخر ماه مبارک رمضان را اعتکاف می­کرد، چنان که امام صادق ـ علیه السلام ـ می­فرمود: «اِعْتَکَفَ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله ـ فی شَهْرِ رَمَضانَ فِی الْعَشْرِ الْاَوَّلِ ثُمَّ اعْتَکَفَ فِی الثّانِیَةِ فِی الْعَشْرِ الْوُسْطی ثُمَّ اعْتَکَفَ فِی الثّالِثَةِ فِی الْعَشْرِ الْاَواخِرِ، ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفْ فِی الْعَشْرِ الْاَواخِرِ[20]؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در ماه رمضان در دهة اول معتکف شد، سپس در سال دوم، در دهة دوم معتکف شد، آنگاه در سال سوم، در دهة سوم دست به اعتکاف زد، پس برای همیشه دهة آخر رمضان را اعتکاف نمود.»

و در یکی از سالها که به خاطر جنگ بدر نتوانسته بود اعتکاف کند، دو دهه اعتکاف نمود. چنانکه حضرت صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «کانَتْ بَدْرُ فی شَهْرِ رَمَضانَ وَلَمْ یَعْتَکِفُ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله ـ فَلَمّا اَنْ کانَ مِنْ قابِلٍ اِعْتَکَفَ عِشْرینَ، عَشْراً لِعامِهِ، وَ عَشْراً قَضاهُ لِما فاتَهُ؛[21] جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نتوانست معتکف شود، پس در سال آینده بیست روز اعتکاف کرد، ده روز برای همان سال و ده روز بابت قضای سال گذشته. »

معلوم می­شود اعتکاف در ماه رمضان از ویژگی خاصی برخوردار است که یک نمونه از ثوابش آن است که سکونی از امام صادق ـ علیه السلام ـ و آن حضرت از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نموده که حضرتش فرمود: «اِعْتِکافُ عَشْرٍ فی شَهْرِ رَمَضانَ تَعْدِلُ حَجَّتَیْنِ وَعُمْرَتَیْنِ؛[22] اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل [ثواب] دو حج و دو عمره است ».

 

 

اعتکاف نیاز همه

 

مدتی است که اعتکاف مقداری رونق یافته، بزرگان و مراجع و مسئولان گاه به اعتکاف توصیه می­کنند و در برخی موارد خود بانیان و زمینه سازان اعتکافند، ولی خود آنان شخصاً در اعتکاف حضور نمی­یابند، گویا اعتکاف فقط مربوط به شاگردان، رعیت و زیر دستان است و حال آنکه بیش از همه حضور مراجع و بزرگان و مسئولان و مدیران در اعتکاف ضروری می­نماید؛ چرا که هم فرصتی است برای رسیدگی به پرونده گذشته و تجدید قوایی است برای حالت معنوی آنان، و هم زمینه­ساز و مشوّق بیشتر دیگران برای حضور در این محفل نورانی و سراسر حضور. لذا لازم است در هر منطقه، بزرگان آن قوم جهت اعتکاف در مساجد حضور یابند.

حضرت صادق ـ علیه السلام ـ به عبد الملک فرمود: «یا فَضْلُ لایَاْتِی الْمَسْجِدَ مِنْ کُلِّ قَبیلَةٍ اِلاّ وافِدُها وَمِنْ کُلِّ أهْلِ بَیْتٍ اِلاّ نَجیبُها؛ ای فضل! در مسجد از هر قبیله و طائفه­ای [در گام اول] جز سرپرست و بزرگ آن و از هر خانواده­ای جز فردی که نجیب آن خانواده است حضور پیدا نمی­کند .»

وقتی بزرگان و دانه درشتها آمدند، دیگران نیز به دنبال آنان خواهند آمد. در طول تاریخ نیز انبیاء و اولیاء در حضور در اعتکاف پیش قدم بوده­اند، به این نمونه­ها توجه شود:

1. حضرت سلیمان: مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است که «اِنَّ سُلَیْمانَ کانَ یَعْتَکِفُ فی مَسْجِدِ بَیْتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَالسَّنَتَیْنِ وَالشَّهْرَ وَالشَّهْرَیْنِ وَاَقَلَّ وَاَکْثَرَ یُدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَشَرابَهُ وَیَتَعَبَّدُ فیهِ؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف می­کرد و غذا و آب خود را به آنجا می­برد و در آنجا به عبادت می­پرداخت.»[23]

در ادامه این روایت آمده است که حتی مرگ حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد.

از آیه 125 سوره بقره استفاده می­شود که این سنت در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل ـ علیهما السلام ـ نیز برپا بوده است.

2. حضرت مریم علیها السلام: آن گاه که فرشته الهی به ملاقات حضرت مریم آمد، او از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند. به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی آرام­تر و یا از نظر تابش آفتاب پاک­تر و مناسب­تر بود، برگزید.[24]

مرحوم علامه طباطبایی می­گوید: «هدف حضرت مریم ـ علیها السلام ـ از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت «اعتکاف» بوده است.[25]

3. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله: اعتکاف، در دوران جاهلیت به عنوان یک عمل عبادی رائج بوده است[26] و حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ که هنوز مبعوث به رسالت نشده بود، هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می­کردند،[27] ولی در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ عملا ترویج شد؛ لذا حضرت در دهة آخر ماه مبارک رمضان همیشه معتکف بود.

4. امام صادق ـ علیه السلام ـ می­فرماید: «کانَ رَسُولُ اللهِ ـ صَلَّی الله علیه و آله ـ إذا کانَ الْعَشْرُ الاَواخِرُ اِعْتَکَفَ فِی الْمَسْجِدِ وضربت لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ وَطَوی فِراشَهُ؛[28] همیشه این گونه بود که در دهة آخر [ماه رمضان] رسول خدا در مسجد معتکف می­شد، خیمه­ای از پشم برای او بر پا می­کردند، و او پرده­ای می­آویخت و بستر خواب را جمع می­کرد.»

و علی ـ علیه السلام ـ در زمینه اعتکاف پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می­فرمود: «فَلَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِی الْعَشْرِ الاَواخِرِ مِنْ رَمَضانَ حَتَّی تَوَفّاهُ اللهُ[29]؛ پس [پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ] همیشه در دهة آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا آن وقت که خداوند جان او را گرفت».

روشن است وقتی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ این همه به اعتکاف اهمیت می­دهد، و به آن احساس نیاز می­کند، آیا دیگران نیاز ندارند که به اعتکاف بیشتر اهمیت دهند، و در آن حضور عملی و عینی پیدا کنند؟ از معصومین که بگذریم، علما و مراجع گذشته، این سنت با ارزش را به خوبی پاس می­داشتند و شخصاً در مراسم اعتکاف حضور می­یافتند و یا تشویق به اعتکاف می­کردند که به نمونه­هایی در این زمینه اشاره می­شود:

1. شیخ بهایی و شیخ عیسی عاملی: در عصر صفویه در سایه تلاشها و حضور عینی دو عالم بزرگ آن زمان، شیخ بهایی ـ قدس سرّه ـ (935 ــ 1030 هجری قمری) و شیخ لطف الله عیسی عاملی اصفهانی (متوفای 1032 ــ 1033 هجری قمری) اعتکاف رونق خاصی در شهرهای ایران به ویژه قزوین و اصفهان یافت.[30]

2. مقدس اردبیلی: یکی از سالهای قحطی، مرحوم مقدس تمام خوراکی منزل را بین فقرا تقسیم می­کند، و برای خود چون فقرا، سهمی بر می­دارد. همسرش به او تندی نموده و می­گوید: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر می­گذاری؟ آن مرحوم چیزی نمی­گوید و با آن اوضاع برای اعتکاف به مسجد کوفه می­رود و در آنجا معتکف می­شود. روز دوم اعتکاف او، شخصی مقداری گندم اعلا و آرد نرم به خانه آن مرحوم می­آورد، و می­گوید: صاحب منزل اینها را برای شما فرستاده و خود در مسجد کوفه معتکف است.

پس از پایان اعتکاف که مقدس به خانه می آید، همسرش به او می­گوید: آذوقه­ای که به وسیله آن عر�

  • - نویسنده: